بازار سرمایه در هفتههای گذشته بار دیگر نشان داد که مسیر رشد پایدار از تونل «دستور» عبور نمیکند. همانطور که تجربه دهههای گذشته ثابت کرده، اقتصاد دستوری نه تنها در کنترل تورم و بهبود معیشت کارنامه قابل قبولی نداشته، بلکه در بسیاری موارد خود به بحرانزاترین عامل تبدیل شده است. در همین امتداد، بورس دستوری نیز نتیجهای بهتر از اقتصاد دستوری ندارد و نمیتوان با تزریق دستوری، مسیر اصلاح ساختاری را نادیده گرفت.
بالاخره امروز شاهد بودیم که پس از حدود دو هفته افت مستمر و فشار فروش در بازار، یک حمایت نسبتاً قابل قبول شکل گرفت. اما آیا این حمایت میتواند ادامهدار باشد؟ تجربه و منطق بازار نشان میدهد که اگر قرار بود حمایتی مؤثر و واقعی انجام شود، باید طی همان یکی دو هفته ابتدایی و با سرعت عمل رخ میداد، نه به صورت قطرهچکانی و فرسایشی. نوع حمایتی که امروز میبینیم، بیشتر به یک مسکن موقتی میماند که شاید درد را برای لحظاتی کم کند، اما علت بیماری را از بین نمیبرد.
از سوی دیگر، اگر ما دامنه نوسان واقعیتری در اختیار داشتیم، مثلاً دامنه نوسان مثبت و منفی ۱۰ درصد، بازار ظرف دو تا سه روز به تعادل میرسید و نه اینکه دو هفته درگیر فرسایش ذهنی و خروج سرمایه باشد. این فرایند فرسایشی نهتنها اعتماد سهامداران خرد را تخریب میکند بلکه فضای روانی بازار را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. باید بپذیریم که دامنههای نوسان محدود فعلی نه از افتهای شدید جلوگیری میکند و نه جلوی حبابهای رشد را میگیرد؛ تنها آنها را کشدار و فرساینده میسازد.
در این میان، نمیتوان از تأثیر اخبار سیاسی نیز غافل شد. واقعیت آن است که ما در جنگ ۱۲ روزه اخیر نه پیروزی مشخصی بهدست آوردهایم و نه شکست کاملی خوردیم. اما کشتهشدن چند تن از فرماندهان ارشد نظامی و حمله به نقاط استراتژیک، بازار را در فضای پرریسکتری قرار داده که طبیعتاً بر روند بورس تأثیر منفی دارد. با این حال، واکنش بازار به این اخبار نهتنها قابل درک بلکه اجتنابناپذیر است، اما آنچه نگرانکننده است، نحوه سیاستگذاری و مدیریت بازار در چنین شرایطی است.
تجربه نشان داده که سیاستهای دستوری، تنها در شرایط حاد و بهصورت مقطعی میتوانند از ریزشهای بزرگ جلوگیری کنند. اما تداوم این رویکرد، نتیجهای جز از بینرفتن منطق بازار، ناامیدی سهامداران و عقبماندن از مسیر اصلاح ندارد. آنچه اکنون نیاز است، یک «اصلاح ساختاری» است. همانطور که در دیالوگی معروف گفته میشود: «وقتی همه ترمز میزنن، تو گاز بده»، اکنون وقت آن است که سازمان بورس بهجای ترس از اصلاح، مسیر واقعی بازسازی ساختار بازار را آغاز کند.
اصلاح دامنه نوسان، شفافسازی در حمایتها، بهبود نقدشوندگی و بازگشت به منطق عرضه و تقاضا، تنها بخشی از این مسیر است. اگر این اصلاحات به درستی انجام نشود، امیدهای امروز تنها سرابی خواهند بود که در اولین باد مخالف فرو میریزند.
در نهایت، باید امیدوار بود که نهادهای سیاستگذار، بهجای برخورد شعاری و کوتاهمدت، به دنبال درمان ریشهای درد بازار باشند؛ چرا که سرمایهگذاران دیگر به خوبی متوجه شدهاند که در اقتصاد و بورس، نسخههای دستوری جواب نمیدهد.
امیرعباس باقری_ کارشناسبازارسرمایه
کد خبر 529331
نظر شما